۱۳۹۰ خرداد ۴, چهارشنبه

آشتی ارباب و رعيت و بخشش بی دليل

محمد خاتمی


اصلاح طلبان پس از رخدادهای مابعد انتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۸۸ به سه گروه تقسيم شدند: ۱) گروهی که ديگر رهبری را فصل الخطاب مجادلات سياسی تلقی نمی کردند و او را از عدالت و انصاف ساقط می دانستند (موسوی و کروبی و افراد نزديک به آنها)؛ بخشی از اعضای اين گروه نه تنها از علی خامنه‌ای بلکه از ولايت فقيه و قانون اساسی نيز آشکارا عبور کرده‌اند؛ ۲) گروهی که علی رغم برخی انتقادات به رهبر ( نه اصل ولايت فقيه و قانون اساسی) هنوز بر اين باورند که می توان با فصل الخطاب دانستن رهبری وی را به برخی اصلاحات قانع کرد و از مجرای اين اصلاحات سهمی در قدرت سياسی يافت و از خشونت حکومت کاست (محمد خاتمی)، و ۳) گروهی که به حداقل‌ سهمی که از قدرت دارند محکم چسبيده‌اند و به همه‌ی خواست‌های خامنه‌ای نيز تن در داده‌اند (هاشمی رفسنجانی و نمايندگان اصلاح طلب درون مجلس).

موسوی و کروبی و همفکران آنها در زندان و تبعيدند؛ هاشمی رفسنجانی نيز برای خوش آمد رهبر علاوه بر فتنه خواندن اعتراضات، رياست خبرگان را دو دستی تقديم خامنه‌ای کرد. اما وضعيت گروه دوم در جامعه‌ی سياسی از وضعيت دو گروه ديگر نا مشخص تر است. گروه دوم از ابتدا با مواضع موسوی و کروبی همرايی نداشته‌اند اما در برابر رهبر نيز به کرنش و مداحی نپرداخته‌اند تا روزی در صورت فراهم تر شدن فضا بتوانند آزادانه تر به فعاليت سياسی بپردازند. سخنان محمد خاتمی در باب آشتی ميان رهبر و مخالفان و بازگشت به برنامه‌ی اصلاح بيانگر تصور مناسب تر شدن شرايط سياسی برای ايجاد چنين فضايی (بعد از اختلافات خامنه‌ای احمدی نژاد) است.

0 نظر:

ارسال یک نظر